رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید کرامت میرشکاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد کرامت ميرشکاري »
آنگاهکه گریههای اولین او در فضای خانه پیچید، عطر دلانگیز بهاری را در فضای روستا پراکند. ۱۳۴۶/۳/۱ بود که در روستای تنگحنا از توابع بخش آباده طشک نیریز، میان خانوادهای مذهبی و متدین غنچه وجود کرامت شکفت. از کودکی بسیار کنجکاو و جستجوگر بود. گاهی جستجوگری و کنجکاوی باعث دردسر و گرفتاری برای وی میشد. ششساله بود که راهی دبستان جهاد تمشولی شد و تا سال چهارم ابتدایی به تحصیل پرداخت. بروز پارهای مشکل او را مجبور به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد کرامت ميرشکاري »
آنگاهکه گریههای اولین او در فضای خانه پیچید، عطر دلانگیز بهاری را در فضای روستا پراکند. ۱۳۴۶/۳/۱ بود که در روستای تنگحنا از توابع بخش آباده طشک نیریز، میان خانوادهای مذهبی و متدین غنچه وجود کرامت شکفت. از کودکی بسیار کنجکاو و جستجوگر بود. گاهی جستجوگری و کنجکاوی باعث دردسر و گرفتاری برای وی میشد. ششساله بود که راهی دبستان جهاد تمشولی شد و تا سال چهارم ابتدایی به تحصیل پرداخت. بروز پارهای مشکل او را مجبور به...
خاطراتی از شهدای عملیات والفجر هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یاد و خاطره آزاد مردان شهید را همواره باید زنده نگاه داشت. چه اینکه شرح این راست قامتان جاودانه تاریخ برای همه نسلها آموزنده است. زیرا وقتی کشور در معرض هجوم و تجاوز بیگانه قرار میگیرد، باید از وجب به وجب خاک پاک وطن دفاع کرد، هر چند که از نظر توان تسلیحاتی و فنآوری نظامی با مشکل روبرو باشیم. هر چند دشمن با تمام قدرت به میدان بیاید، باید به عناصر غنی فرهنگی، دینی و ملی اتکا...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یاد و خاطره آزاد مردان شهید را همواره باید زنده نگاه داشت. چه اینکه شرح این راست قامتان جاودانه تاریخ برای همه نسلها آموزنده است. زیرا وقتی کشور در معرض هجوم و تجاوز بیگانه قرار میگیرد، باید از وجب به وجب خاک پاک وطن دفاع کرد، هر چند که از نظر توان تسلیحاتی و فنآوری نظامی با مشکل روبرو باشیم. هر چند دشمن با تمام قدرت به میدان بیاید، باید به عناصر غنی فرهنگی، دینی و ملی اتکا...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید محمد حسین امیری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمد حسين اميري »
کوچه و باغهای روستای کوشکک از عطر دلانگیز گلهای بهاری معطر شده بود که غنچه وجود محمد حسین در میان خانواده متدین خود در تاریخ 1343/1/20 شکوفا شد. دوران کودکی را در دامن مادری مسلمان و عاشق اسلام سپری کرد. در سن 7 سالگی در دبستان شهاب مشغول به تحصیل شد و دوره پنج ساله ابتدائی را با موفقیت پشت سر گذاشت. استعداد و علاقه فراوان وی به فراگیری علم، اورا به مدرسه راهنمایی ارشد کوشکک کشاند. دوره...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمد حسين اميري »
کوچه و باغهای روستای کوشکک از عطر دلانگیز گلهای بهاری معطر شده بود که غنچه وجود محمد حسین در میان خانواده متدین خود در تاریخ 1343/1/20 شکوفا شد. دوران کودکی را در دامن مادری مسلمان و عاشق اسلام سپری کرد. در سن 7 سالگی در دبستان شهاب مشغول به تحصیل شد و دوره پنج ساله ابتدائی را با موفقیت پشت سر گذاشت. استعداد و علاقه فراوان وی به فراگیری علم، اورا به مدرسه راهنمایی ارشد کوشکک کشاند. دوره...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید ذبیح الله بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ذبيح الله بيگي »
شهادت سرآغاز یابندگی است نترسم زمرگی که خود زندگی است حکایت ذبیح راه خداست، همان کسی که شهادت را مایه حیات میدانست و خون داغ عشق در رگهایش جریان داشت. او که در دهمین روز از دیماه سال ۱۳۴۵ در روستای بسترم نیریز، میان خانوادهای متعهد و باایمان چشم به جهان خاکی گشود و نام زیبای ذبیحالله را برای وی نهادند. گویی در سیمای وی خوانده بودند که روزی این نورسیده ذبیح درراه خدا خواهد شد. از همان دوران...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ذبيح الله بيگي »
شهادت سرآغاز یابندگی است نترسم زمرگی که خود زندگی است حکایت ذبیح راه خداست، همان کسی که شهادت را مایه حیات میدانست و خون داغ عشق در رگهایش جریان داشت. او که در دهمین روز از دیماه سال ۱۳۴۵ در روستای بسترم نیریز، میان خانوادهای متعهد و باایمان چشم به جهان خاکی گشود و نام زیبای ذبیحالله را برای وی نهادند. گویی در سیمای وی خوانده بودند که روزی این نورسیده ذبیح درراه خدا خواهد شد. از همان دوران...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید یوسف معصوم پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
اول مردادماه سال ۱۳۴۷، یادآور تولد عزیزی بود که در مکانی سرشار از عشق و علاقه به اهلبیت (ع)، در قلعهخواجه نیریز پا به عرصه حیات گذاشت و گُل وجودش بانام نیکوی یوسف مزیّن شد. دوره ابتدایی را در دبستان ۱۵ خرداد قلعهخواجه به پایان رساند. به دلیل کهولت سن پدر و مشکلات مالی خانواده موفق به ادامه تحصیل نشد و برای کمک به خانواده در تأمین معاش به شغل شریف کارگری پرداخت. بهراستی در عرصه زندگی بازویی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
اول مردادماه سال ۱۳۴۷، یادآور تولد عزیزی بود که در مکانی سرشار از عشق و علاقه به اهلبیت (ع)، در قلعهخواجه نیریز پا به عرصه حیات گذاشت و گُل وجودش بانام نیکوی یوسف مزیّن شد. دوره ابتدایی را در دبستان ۱۵ خرداد قلعهخواجه به پایان رساند. به دلیل کهولت سن پدر و مشکلات مالی خانواده موفق به ادامه تحصیل نشد و برای کمک به خانواده در تأمین معاش به شغل شریف کارگری پرداخت. بهراستی در عرصه زندگی بازویی...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید احمد علی رنجبر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
در این دنیا نگنجیدند و رفتند به روی مرگ خندیدند و رفتند آری! کبوتران شهر ما، دنیای خاکی را کوچک دیدند و برای پرواز در بیکرانه آسمانها، بال در بال ملائک انداختند و با عشق لیلی، مجنونصفت به هجرت سر نهادند. احمد که در اولین روز شهریورماه سال ۱۳۴۰ در روستای چشمه شیرین بشنه، یکی از روستاهای دورافتاده شهرستان نیریز و در میان خانوادهای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
در این دنیا نگنجیدند و رفتند به روی مرگ خندیدند و رفتند آری! کبوتران شهر ما، دنیای خاکی را کوچک دیدند و برای پرواز در بیکرانه آسمانها، بال در بال ملائک انداختند و با عشق لیلی، مجنونصفت به هجرت سر نهادند. احمد که در اولین روز شهریورماه سال ۱۳۴۰ در روستای چشمه شیرین بشنه، یکی از روستاهای دورافتاده شهرستان نیریز و در میان خانوادهای...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید کریم پور زین العابدین
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد کريم پور زين العابدين »
با دلی عاشق و دو بال هجرت و شهادت، قلّههای انسانیت را پیمود و بر بام آسمانها و عرش الهی پا نهاد. او که در خانهای پر از محبت اهلبیت(ع) و مملو از نور ایمان الهی بود در تاریخ 1/6/ 1343در شهر نیریز، چشمهای زیبای خود را به جهان هستی گشود. نام اورا به نام مقدس حضرت حق، کریم نامیدند. مادر با اشکهایی که برای مظلومیت حسین(ع) میریخت، چهره زیبای کریم را شست و شو میداد و با...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد کريم پور زين العابدين »
با دلی عاشق و دو بال هجرت و شهادت، قلّههای انسانیت را پیمود و بر بام آسمانها و عرش الهی پا نهاد. او که در خانهای پر از محبت اهلبیت(ع) و مملو از نور ایمان الهی بود در تاریخ 1/6/ 1343در شهر نیریز، چشمهای زیبای خود را به جهان هستی گشود. نام اورا به نام مقدس حضرت حق، کریم نامیدند. مادر با اشکهایی که برای مظلومیت حسین(ع) میریخت، چهره زیبای کریم را شست و شو میداد و با...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید محمدرضا خازن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمدرضا خازن »
فراموش نکنیم که آسایش و آرامشی که امروز نصیب ما شده است، مرهون استقامت و فداکاری سرو قامتانی است که در مقابل ظلم و ستم خم نگشتند و... سال 1335 در شهرستان نیریز در میان خانوادهای متدین، کودکی چشم به جهان گشود که نام زیبای محمدرضا را برای او برگزیدند. با گذر زمان، بازیهای کودکانه را کنار گذاشت و به شوق فراگرفتن علم، کیف بدست گرفته و بسمت مدرسه راهی شد. دوره ابتدایی را سپری و متوسطه را در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمدرضا خازن »
فراموش نکنیم که آسایش و آرامشی که امروز نصیب ما شده است، مرهون استقامت و فداکاری سرو قامتانی است که در مقابل ظلم و ستم خم نگشتند و... سال 1335 در شهرستان نیریز در میان خانوادهای متدین، کودکی چشم به جهان گشود که نام زیبای محمدرضا را برای او برگزیدند. با گذر زمان، بازیهای کودکانه را کنار گذاشت و به شوق فراگرفتن علم، کیف بدست گرفته و بسمت مدرسه راهی شد. دوره ابتدایی را سپری و متوسطه را در...
زندگینامه آزاده محمد آذرمهر
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
آزاده قهرمان محمد آذر مهر در سال 1345 در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک و در منطقه پیچکان متولد گردید. ایشان در خانوادهای متدین و مذهبی پرورش یافت. از همان آغاز کودکی در کارهای کشاورزی به خانواده خود کمک میکرد و فنون کشاورزی را از خانواده خود فرا گرفت. او در زمان نوجوانی و جوانی به کشاورزی فعال تبدیل شده بود که با کار و تلاش فراوان و با تولید محصولات کشاورزی میتوانست به جامعه خود خدمت کند...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
آزاده قهرمان محمد آذر مهر در سال 1345 در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک و در منطقه پیچکان متولد گردید. ایشان در خانوادهای متدین و مذهبی پرورش یافت. از همان آغاز کودکی در کارهای کشاورزی به خانواده خود کمک میکرد و فنون کشاورزی را از خانواده خود فرا گرفت. او در زمان نوجوانی و جوانی به کشاورزی فعال تبدیل شده بود که با کار و تلاش فراوان و با تولید محصولات کشاورزی میتوانست به جامعه خود خدمت کند...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48
49
50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 بعدي